عصریک جمعه دلگیر - بـوی خـوش ظـهـور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عصریک جمعه دلگیر - بـوی خـوش ظـهـور

خانه |صفحه ی مشخصات | پست الکترونیک

عصریک جمعه دلگیر

با سلام خدمت همه دوستان

امروز دلم خیلی گرفته بود آخه بعدازظهر جمعه ها خیلی غم انگیزه ناخودآگاه یاد شعری از حمیدرضابرقعی افتادم دیدم با حالم می خونه گفتم برای شما هم بنویسم.

 و این بحر طویل است...

عصر یک جمعهء دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟چرا آب به گلدان نرسیده است؟چرا لحظهء باران نرسیده است؟ وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،فقط برد، زمین مرد، زمین مرد ،خداوند گواه است،دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی...

عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو کجایی گل نرگس؟به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم! که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت. نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای نخ آن شال سیاهت به فدای رخت ای ماه! بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و  این بزم توئی ،آجرک الله!عزیز دو جهان یوسف در چاه ،دلم سوخته از آه نفس های غریبت دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپرشده، همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی، به همان  صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت  ببری تا بشوم کرب و بلایی، به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد، شب من روزن مهتاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارهء دلدادهء دلسوخته ارباب ندارد...تو کجایی؟ تو کجایی شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی...

گریه کن ،گریه وخون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم، و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است، به گستردگی ساحل نیل است، و این بحر طویل است وببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این روضهء مکشوف لهوف است، عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است، و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است ،ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است، ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است، ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی، الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که «الشّمرُ ...»خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...» دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی، قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی، تو کجایی ... تو کجایی...

 

عصریک جمعه دلگیر


نوشته شده توسط محمد شولایی در جمعه 88/10/25 و ساعت 8:4 عصر | نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
عصریک جمعه دلگیر - بـوی خـوش ظـهـور
محمد شولایی
مولای مهربان غزل های من ،سلام* سمت زلال اشک های من آقای من، سلام* ما بی حضور سبز تو، اینجا غریبه ایم * دستی، سری تکان بده،آقای من سلام
لینک به وبلاگ
منوی اصلی
 RSS 
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
فهرست موضوعی یادداشت ها

دل نوشته های پیشین

آمار وبلاگ
بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 121
مجموع بازدیدها : 189125
یاران آشنا
پر پرواز
نور
طراحی وب سایت download دانلود .بازی. تم.موبایل.نرم افزار.کرک.کد
کلام دل
گل نرگس
صمیمانه ها(یک دعای متفاوت)
پهلوان خورشید
شمیم بهشت
آسمانی (حتما یک سری بزن)
چشم دل
یا صاحب العصر و الزمان
مذهب عشق

منتظران دوست































خبر نامه
 
وضعیت من در یاهو
یــــاهـو

صلواتی بر محمدوآل پاکش

موسیقی وبلاگ
ذکر ایام هفته
سخنی گهربار از رسول مهربانیها
رتبه سایت در گوگل
PageRank
تقویم روز
مترجم وبلاگ
وضعیت من در یاهو
خطاطی کن
خطاطی نستعلیق آنلاین
فال حافظ بگیر
نمایش وضعیت آب و هوا
شناسایی وضعیت دوستان در یاهو
جستجو در وبلاگ
montazerezohour.ParsiBlog.com اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان